۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

شک در تو

هایکو های بیات و شب مانده
نور ِ بی جان صبح گاهیو
منی که مرددم

۱ نظر:

Amirreza گفت...

نوشته هات خیلی قشنگه