۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

تنهایی

تنگ
در آغوش ِ خودم
می خوابم...

تن به تن

انگشتانت بر تنم
شعر ِ خواستن
می خوانند...

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

زندان

دیوارهای خانه
با اسباب هم آواز شده اند
دلتنگی و تنهایی ام را.

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

طمع شعله نمی بندم ....

راستی آیا جایی، خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی، جایی ؟
در اجاقی -طمع شعله نمی بندم- خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند...


مهدی اخوان ثالث

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

با تو

جاری ِ موسیقیست
لحظه های پر خنده مان
برای بودن

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

مردِ من

مویت به انگشتم میپیچد و
دستت به تنم.
مردِ هزارساله ی رویا...

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

دلشاد

تاب می خورم
بر بی تابی ِ بوسه هامان،
دلشاد.

۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

شبِ نور

به جشن همآغوشیمان
آمده اند
ستاره های آسمان

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

قصه

‫ملحفه‌ی چروک
بازمی‌خواند
قصه‌ی دیشب را...

۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

تن ِ تو

بوی ِ تنت از دور
حسرت ِ آغوش است...

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

زندگی 8

به گودی ِ گردنم
تیزی ِ ته ریشت
زندگی می گذرد...

مشکی ِ مژگانت

نگاهِ خیسَت مشکی تر است،
خیلی مشکی تر...

۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

کجایی ؟

چشمانم
به درد ِ دلتنگی، میسوزند...

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

تمایل

می خواهمت.
بقدر ِ صرفِ توانستن.

۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

تولدت مبارک

پیش از ما هدیه اش را آماده کرد هستی خانم .
این گوشه ی کوچکی از هدیه اش است برای عمو علی.
عمو علی مصلح ِ عزیز تولدت کلی مبارک.

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

قابِ دلتنگی

نگاهت می کنم، از دور.
ته ریشَت ریش شده ...
گونه ات استخوانی تر.
دست می کشم به خشونت موهایت،
از دور.
تو در قابی ...

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

من مهتابشونم!

اوس اسمال رو میشناسید ؟
بابا همینی که خونتون رو ساخته دیگه !!!
من مهتابشونم :)))))



پ.ن : کادوی تولدِ هستی بود. از طرف عمو مهربون. از کت و کول افتادم تا ساختمش ولی ساختمش  D:

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

مزه

تکرار ندارد
مزه ی عاشقی با تو

بدون شرح

نگاهِ نرم ِ مشکی ات

۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

ببخشید تمام شد!

تمام میشوی
به سادگی
وقتی تمامت را میبخشی.

***

و دیگران
بی پروا
سزاوار سرزنش می بینندت
که تمام شده ای.

کاش تک فرزند بودم

از یه روز صبح شروع شد. روز خوبی بود. روز ِ خیلی خوبی بود. روزی بود که من تو پونزده سالگی هیژده ساله شدم. می تونستم قبل از همه ی همکلاسیهام گواهی نامه ی رانندگی بگیرم. می تونستم دستِ چک داشته باشم. می تونستم ملک بخرم و بفروشم... اون روز نفهمیدم که چرا سه سال زودتر لازم شده که من به واسطه ی یه تیکه کاغذ از یه قاضی آدم بزرگ بشم، فقط باهاش خوش بودم... خیلی خوش بودم. خیلی ...
حالا که تقریبن پونزده سال از اون صبح دل انگیز گذشته میفهمم چرا لازم بود من اینقدر زود بزرگ شم. همه ش به خاطر ناامیدی ِ بابا و مامانم از بچه های بزرگشون بود... حالا که نگاه می کنم به سالهای گذشته، میبینم اون دوتا بزرگترها همه ش در حال گند زدن بودن و من تمام ی امید مامان بابام شدم.
هر روز داره سنگین تر میشه بار ِ سه نفره رو به دوش کشیدن... گریه های مامان رو مرحم بودن و با آه های بابا سوختن... هر روز بیشتر میترسم از این وضع...
کاش تک فرزند بودم...

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

پس و پیش

همه ی آنچه پیش ِرو،
همه ی آنچه پس،
فقط بهانه اند
برای به گند کشیدن ِ حال.

۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

قهقرا ، حافظه ، هستی

میپرسه : چرا بازیشون تماشاگر نداره ؟
میگم : پرسپولیسین دیگه! داغونن! وحشی بازی در آوردن راشون نمیدن تو ورزشگاه !
میگه : عمو فربدم پرسپولیسیه ها !!!
میخندم : خوب داغونه دیگه :))))))
میگه : اون دوستت که رفت اون بالا! کت تنش بود! رفت گفت فرندفیدیا شماها دست زدید، یادته ؟
میگم : نه ! کیو میگی ؟ کجا رفت بالا ؟
میگه : بابا همون که تولدت قرمز پوشیده بود!
ریسه میرم من : آها روح ا... :)))))))
میگه : آفرین همون ! اونم پرسپولیسیه !
میگم : آره اونم داغونه خوب :))))))

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

نهان ِ آشکارا

تنهایی اکتسابی نیست، ذاتیست.

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

مهتاب

می طراود نقره به دریا مهتاب.
آه مهتاب.
آه مهتاب.

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

دلاویزترین های جهان

هیچوقت خوب گیلکی نخوندی استاد ولی من عاشق ِ "نوشو نوشو" ت بودم ...


فوت صدای ایران، تسلیت


پ.ن : نوشو
یاد باور او مهتابی شیانا
او شبروی های نهانا
بی قراری و خاموشه
اوخط و او نشانا
یاد باور او مهر نمایانا
او اولین شیرین گبانا
هرچی بوگوفتی مرا یاده
شاهد می دیل تی لبانا
نوشو نوشو
ایپچی بس رنجه نوکون جانا
نوشو نوشو
زندگی بی تو تاسیانا...


دانلود نوشو با صدای محمد نوری