۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

چراغ ِ دلم، چراغ ِ خونه

کنج ِ دلم نشسته ای، بی خیال
هیاهو انگار اثر ندارد بر تو
بقچه پهن کرده ای، ساز می زنی و می خندی
گاه، دلتنگی هم که می وزدو هم رقص موهایت می شود
تو همپای سازت آواز می خوانی، بلند
انگار زنهار می دهی
"هی دلتنگی برو، من در دلش خانه دارم."

هیچ نظری موجود نیست: