۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

آوار

درد که می پیچد توی تنم
دلم می خواهد با کسی بگویمش
انگار به وقت گفتن کم میشود، می رود
دور می شود از من.
امشب به غریبه ای گفتمش.
درد را.
حین گفتن، بغض شد ... اشک شد
تنهایی بر سرم
آوار شد...