۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

قصه

‫ملحفه‌ی چروک
بازمی‌خواند
قصه‌ی دیشب را...

۱ نظر:

سامان گفت...

سلام
كوتاه و واضح و گزنده مينويسيد. واقعيت اينطوره يا شما اينطور ميبينيد؟